ناگفته ها

متن مرتبط با «کربلا» در سایت ناگفته ها نوشته شده است

بانوی پهلوشکسته

  • فاطمیه یعنی ایامی که سرور بانوان بهشت به سوی معبودش پرواز کرد ودل و جانش را نور حقیقت فراگرفت. فاطمه به سان گنجی بود که خداوند آن را پس گرفت. تو ای فاطمه ای مادر سیدالشهدا،تو کسی هستی که با شیره ی جانت حسین را پرورش دادی تا خونخواه مظلومان باشد. توخود همیشه یاور مظلومان بودی تا حدی که هنگام بهترین روز زندگی ات پیراهن عطرآگین خود را به نیازمندی هدیه دادی و آنگاه بود که جبرییل در مقابلت سجده کرد و جامه ای بهشتی به تو تقدیم نمود. ای فاطمه هنگامی که پشت در خانه ات بودی نامردمان ظلم در را شکستند و پهلویت مجروح شد آن زمان میشد صدای شکسته شدن ستونهای آسمان را شنید. محسن که شش ماه بیشتر نداشت مثالی شد به علی اصغر حسین که در صحرای کربلا با تیر خشم گلویش را شکافتند و خون پاکش صحرای کربلا را رنگین کرد . بعد از آن حادثه ی شوم بیمارشدی داغ از دست دادن محسن را به جان خریدی در بستر افتادی اما افسوس که بالای بستر تو حتی پرستاری نیامد. ازعفاف و حجابت چه بگویم آن زمان که از اسما خواستی برایت تابوتی بسازد که بدنت پیدا نباشد حق داشتی زیرا در گرانبها را باید از دید نامردمان هوسران و ظالم دور نگاه داشت. تو اسوه ی تمام زنان عالمی تا زمانی که عشق هست فاطمه هست محمد هست علی هست... ,فاطمیه ،کربلا ...ادامه مطلب

  • درباره کربلا

  • باز باران...باز باران با ترانه،می خورد بربام خانه، یادم آمد کربلا را، دشت پرشور و بلا را، گردش یک ظهر غمگین، گرم و خونین،لرزش طفلان نالان، زیر تیغ و نیزه ها را،با صدای گریه های کودکانه، در این صحرای سوزان، می دود طفلی سه ساله، پر ز ناله، دلشکسته، پای خسته، باز باران قطره قطره، می چکد از چوب محمل، آخ باران، کی بباری بر تن عطشان یاران، تر کند از آن گلو را، آخ باران... آخ باران منبع : پیام نمای شبکه 2 باشگاه پرواز صفحه 650 تاریخ 91/8/29,باران،کربلا، کودکانه ...ادامه مطلب

  • نامه ای به مردم اذر بایجان

  • چند وقتی از زلزله مهیب اذربایجان نمی گدرد و انگار عقربه ها را دنبال کرده اند که این چنین جلو می روند و هر ساعت خبر مرگ هموطن عزیزی را می دهند. ای هموطنان در گذشته ، این روز ها پایان ماه مبارک رمضان نزدیک می شود و این عید شادی شیعیان است. اما طلوع بندگی ما با غروب شما اغاز میشود. هان ای زمین، تو را چه شد که ان چنین غرش کردی دهان باز کردی؟ حرف های نگفته ات ولوله ای در جانمان انداخت. ایران لرزید، اذربایجان لرزید. اشکهایمان را با التماس به درگاه خدا می بریم در شبهای اخر ماه رمضان و می گوییم: ای خدا صبر بده خواهران را صبر زینب که در فراق حسین گفت: در کربلا، چیزی جز زیبایی ندیدم. آری، زیبایی کربلا را به یاد آورید. سکینه ی کوچک را به یاد آورید. یادتان را بیارایید با صبر زینب ، خاطرات زینب، مصیبت های زینب... هر لحظه در کربلا مانند یکسال می گذشت. هر لحظه خبر مرگ یک عزیز را به زینب می دادند. داغ علی اصغر از همه سخت تر بود. پسر برادرش حسین که در کمال بیرحمی و شقاوت سوی خدا رفت. ای هموطن ، من همیشه در کنار توام.,اذربایجان، صبر ، زلزله،کربلا ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها