نامه ای به مردم اذر بایجان

ساخت وبلاگ

امکانات وب

-->-->-->
-->-->-->Untitled Document -->-->-->
دریافت کد خوش آمدگویی
-->-->-->
-->-->-->
log-->-->-->-->
-->-->-->-->-->-->-->-->-->-->-->-->-->

کد متحرک کردن عنوان وب

-->-->-->

サクラ咲けっ


انتخاب بهترين وبلاگ ماه
جشنواره وبلاگ نویسی بهار-->-->-->

چند وقتی از زلزله مهیب اذربایجان نمی گدرد و انگار عقربه ها را دنبال کرده اند که این چنین جلو می روند و هر ساعت خبر مرگ هموطن عزیزی را می دهند. ای هموطنان در گذشته ، این روز ها پایان ماه مبارک رمضان نزدیک می شود و این عید شادی شیعیان است. اما طلوع بندگی ما با غروب شما اغاز میشود.

هان ای زمین، تو را چه شد که ان چنین غرش کردی دهان باز کردی؟ حرف های نگفته ات ولوله ای در جانمان انداخت. ایران لرزید، اذربایجان لرزید. اشکهایمان را با التماس به درگاه خدا می بریم در شبهای اخر ماه رمضان و می گوییم: ای خدا صبر بده خواهران را صبر زینب که در فراق حسین گفت: در کربلا، چیزی جز زیبایی ندیدم.

آری، زیبایی کربلا را به یاد آورید. سکینه ی کوچک را به یاد آورید. یادتان را بیارایید با صبر زینب ، خاطرات زینب، مصیبت های زینب... هر لحظه در کربلا مانند یکسال می گذشت. هر لحظه خبر مرگ یک عزیز را به زینب می دادند. داغ علی اصغر از همه سخت تر بود. پسر برادرش حسین که در کمال بیرحمی و شقاوت سوی خدا رفت.

ای هموطن ، من همیشه در کنار توام.Amir Pourmand-16-27.jpg

ناگفته ها...
ما را در سایت ناگفته ها دنبال می کنید

برچسب : اذربایجان, صبر , زلزله,کربلا, نویسنده : رها rahaee بازدید : 672 تاريخ : يکشنبه 12 آذر 1391 ساعت: 19:47