هوا دلپذیرشد گل از خاک بردمید والفجر و لیال العشر و الشفع و الوتر

ساخت وبلاگ

امکانات وب

-->-->-->
-->-->-->Untitled Document -->-->-->
دریافت کد خوش آمدگویی
-->-->-->
-->-->-->
log-->-->-->-->
-->-->-->-->-->-->-->-->-->-->-->-->-->

کد متحرک کردن عنوان وب

-->-->-->

サクラ咲けっ


انتخاب بهترين وبلاگ ماه
جشنواره وبلاگ نویسی بهار-->-->-->

جوانه های بهمن حکایت از لحطه های سبز فداکاری را میدهند. بهمن آغاز یک خواستن است.روییدن و قدکشیدن ایثارگری ها و شهادت ها قصه ی دیوارهای خفته ای که هرروز نقل می کردند قصه ی لاله های خونینی که در آغوششان شکوفا می شدند.

در آن روزها که فقط ظلم بود وتاریکی لاله های عاشق در آغوش مادرانشان پرپر می شدند. در ان روزها که درهای خانه به روی جنازه های شهدا باز میشد . کم نبودند مادرانی که از درد و عجز و ناله و مویه برای دلبندشان فرزندی که نه ماه تمام او را با شیره ی جان خود پرورانیده بودند. بالای سر فرزندانشان ،پاره های تنشان خون جگر می خوردند وبه جای بلورهای سفید اشک گوی های خون از چشم هاشان پایین می چکید.قاتل آن جوانان کسی نبود جز حکومت غاصب پهلوی جز شاه و دست نشانده هایش ...

سالها گذشت اما چه گذشتنی......

زمزمه هایی به گوش می رسید. از حضور نور مردی که نامش روح الله بود. جوانان خونخواه بودند خونخواه عزیزانشان روح الله حکم جهاد داد خیابان ها پر شده بود از جوانان از کودکان زنان دختران مردان و پسران..صدای هرشب الله اکبر و مرگ بر شاه بر قامت محمدرضا پهلوی لرزه می افکند  . دیگر ماندن را صلاح نمی دانست تصمیم گرفت فرار کند... فرار کرد زمانی که همه بر ضد او بودند.

جوانان با خون خودشان کفن پوش می شدند . مژده ی آمدن امام شوری تازه در زمستان انداخت. مردی قرار بود بیاید.

وزیر شاه فرودگاه ها را بسته بود.همان جوانان با نیروی 1000برابر سد نیروهای بختیار را شکستند .هواپیمای امام بر زمین نشست. ولوله ی شادی همه جا بود.... آری منتقم کرار آمده بود........انقلاب    

ناگفته ها...
ما را در سایت ناگفته ها دنبال می کنید

برچسب : بهمن, امام ,شهدا, نویسنده : رها rahaee بازدید : 925 تاريخ : يکشنبه 12 آذر 1391 ساعت: 19:41

نظر سنجی

این وبلاگ از نظر شما چطوره؟

خبرنامه